موفقیت های من

محمدرضا شعبانعلی استاد گران قدر من در یکی از نوشته های خود در رابطه با

نوشتن در فضای مجازی نکاتی را مطرح می کند که بسیار تکان دهند اند:

«نوشتن در فضای مجازی، از هر رزومۀ دیگری ارزشمندتر است. قطع به یقین، اگر به

سال ۷۶ برگردم (ورودی کارشناسی) یا سال ۸۴ (ورودی ارشد) و به من بگویند که

بین قبولی در دانشگاه و اجازۀ نوشتن در فضای مجازی باید یکی را انتخاب کنم، با

چیزی که در این ده سال تجربه کردم، لحظه‌ای در رها کردن دانشگاه و شروع به

وبلاگ نویسی، تردید نخواهم کرد.»

زندگی یعنی تکامل، رشد و پیشرفت. 

زندگی یعنی پستی و بلندی. 

زندگی یعنی تغییر.

تنها چیزی که در این دنیا تغییر نمی کند، تغییر است.

برای دومین باره که ویدئو ضبط میکنم.

اولیش رو دوسال پیش ضبط کردم. و در اون ویدئو در رابطه با رهبری صحبت کردم.

اگه پیداش کردم ویدئوی اولم رو براتون همینجا میزارم. 

در ویدئوی امروز هم در رابطه با هرچیزی که به نظرم مهم رسید

حرف زدم.

ناگهانی به ذهنم‌رسید که ویدئو ضبط کنم و بدون تردید و بدون

بهانه آوردن شروع کردم. 

تجربه من در رابطه با فروش مشاوره محور: 

خیلی وقت پیش وقتی تصمیم گرفته بودم که کامپیوتر شخصی

بخرم خودم اطلاعات زیادی داشتم و کلی مطالعه و تحقیق کرده

بودم و تقریبا میدونستم چی میخوام منتهی وقتی رفتم داخل

فروشگاه با فروشنده ای مواجه شدم که هرچی گفت گفتم

چشم!

کارش عالی بود

اطلاعاتش بسیار بالا بود و یادمه که اون زمان من و داداشتم که دو

تایی رفته بودیم و کلی هم سوال داشتیم.

اون در کنار اینکه به سوالات ما با لبخند و آرامش و خونسری جواب

میداد. کلی نکته دیگه هم در کنارش بهمون یاد میداد.

چیزی که باعث شد جذبش بشیم این بود که یک درصد هم براش

مهم نبود که ما خرید کنیم یا نه. (یا حداقل شاید نشون نمی داد)

همین موضوع باعث شده بود که کاملا بهش اعتماد کنیم و

هرچیزی رو که پیشنهاد میداد رو بخریم.

در آخر هم یه کامپیوتر شخصی برای ما آماده کرد که چندین سال

ازش استفاده کردیم. 

یه مدت هم هرسوالی که برامون پیش می اومد یا هر مشکلی

که داشتیم میرفتیم پیشش و کلی هم از هم صحبتی باهاش

لذت می بردیم.

کارش عالی بود و هنوز که هنوزه من و داداشتم به یادشیم.

جدیدا از برنامه ی health samsung  دارم استفاده میکنم و شاید باورتون نشه اگه بگم این برنامه لذت ورزش کردن ر  برای من ده برابر کرده.

و سه برابر قبل ورزش میکنم.

و چندبرابر احساس بهتری دارم.

کاری کرده که دوست داری هر روز بیشتر ورزش کنی و رکوردهای خودت رو یکی بعد دیگری بدشگونی و پشت سر بذاری. 

میتونی با دیگران رقابت کنی، الان دارم با یه خانم از مشهد رقابت میکنم که فعلا دو برابر از من جلوتره. فکر کنم حسابی آسفالت بشم تا بهش برسم

چند روز پیش یه مطلب نوشتم در رابطه با فواید داشتن انگیزه و

اشتیاق. در اونجا یکی از دوستان پرسید که چطور میشه اشتیاق

و انگیزه داشته باشیم?

دلیل نوشتن مطلب من هم همینه.

ببینید نکته مهمی که اول از همه باید مطرح کنم اینکه آدما با هم

تفاوت دارند. هر انسانی شخصیت خاص و منحصر به فرد خودش

رو داره  و دلیلی نداره که اگه یه چیزی باعث انگیزه یک نفر میشه

همون چیز برای فرد دیگری انگیزه بخش باشه. 

ممکنه خرید ماشین مدل بالا برای یک نفر انگیزه و اشتیاق بسیار

بالایی به همراه داشته باشه و برای نفر دیگری  اصلا اهمیت

نداشته  باشه!

اگه کارهایی هستند که برای انجام دادنشون تنبلی می کنید یا دائما اون هارو به تعویق می اندازید، احتمالا دلیلش کمبود اشتیاق و علاقه برای انجام اون کار هستش. طبیعتا اگه برای انجام کاری علاقه و اشتیاق و انگیزه کافی نداشته باشید، برای انجام دادن اون کار بهانه میسازید و تنبلی می کنید نمیتونید با تمام قدرت و نیرو اون کار رو انجام بدید.

ناپلوئن هیل:

انسان بی انگیزه و تنبل، یا بیمار است یا کار مورد علاقه اش را پیدا نکرده است.  

مقدار انگیزه و اشتیاق ماست که مشخص می کنه، با چه قدرت و سرعت و دقتی اقدام می کنیم، و چه بهایی حاضریم بپردازیم و چه دشواری هایی رو می تونیم تحمل کنیم و پشت سر بزاریم. 

اگه نمره انگیزه و اشتیاق رو  به طور مثال بین صفر تا 20 در نظر داشته باشیم، در حالتی که نمره اشتیاق ما برای انجام کاری صفر باشه، احتملا هرگز شروع نمی کنیم.

نمره اشتیاق اگه 10 باشه کارتون رو نصفه و نیمه رها می کنید. اگر هم 17 باشه درصد زیادی از اون کار رو انجام میدید، منتهی به محض برخورد با مانعی که نمره 18 نیازمند رو نیازمنده، دست از کار می کشید. 

فقط نمره بیست هست که این قدرت رو به شما میده تا بر تمام مشکلات غلبه کنید و هر مانعی رو پشت سر بزارید، به هدفتون برسید و طمع موفقیت رو بچشید.

اریک هافر:

به نظر میرسه که اشتیاق شدید، نه تنها فرصت های مورد نیاز، بلکه استعداد های مورد نیازش را هم ایجام می کند.

نکات: 

۱_ به جملات و زبان بدن هم صحبت تان با دقت گوش دهید. اغلب اوقات این روش بیشتر از کلمه ها موثر است. اگر شما هوشیارانه زبان بدنتان را مورد استفاده قرار دهید با گوینده ارتباط برقرار خواهید کرد و در میارید که مکالمه خوب و هیجان انگیزی دارید و به او اعتماد و نشاط بیشتری می‌دهید.

۲_  با ذهنی باز گوش دهید:

پرت شدن حواس توسط کلماتی که احساسات منفی را تحریک می‌کنند،  بسیار آسان است اما به خاطر داشته باشید که اینها فقط ‌‌‌‌‌‌‌‌وکلما هستند.

۳_ به محتوا دقت کنید و ایراد نگیرید

شما داور یه رقابت سخنرانی نیستید. بر محتوا و مفهوم آن چیزهایی که گفته می شوند،  تمرکز کنید. مانند بسیاری از کسانی که هوش اجتماعی بالایی ندارند، سعی نکنید درباره هر نقصی در صحبت کردن یا شیوه سخن گفتن هر کسی، منفی وار قضاوت و انتقاد کنید. 

پنج سال پیش برای اولین از خانواده جدا شدم و رفتم تهران برای کار. این جدایی طولانی مدت بود و هر چند ماه  یک بار خونه می رفتم.

شب ها جای خواب من تو یکی  از اتاق های ساختمون در حال ساخت بود و اوایل هم با یه هم اتاقی که از کشور افغانستان بود زندگی می کردم.

کارم رابیتس بندی بود ولی همیشه رابیتس برای بستن وجود نداشت، بنابراین هر کار دیگه ای که لازم بود انجام می دادم. مثل جابه جایی بار، شاگرد اوستا کارهای مختلف در ساختمان، نگهبانی، خرید و . .

ارتباطات ضعیفی داشتم با هوش هیجانی پایین. برای همین سخت می تونستم با افراد مختلف ارتباط برقرار کنم. در اون دوران بود که کتاب الکترونیکی قدرت جذبه از برایان تریسی رو از اینترنت دانلود کردم و خوندمش. نکات زیادی در رابطه با داشتن جذبه در اون کتاب اومده بود ولی چند تا از نکته هاش خیلی برام ارزشمند و مفید بود.

1. نحوه برقراری ارتباط چشمی و اهمیت آن
2. نحوه گوش دادن به فرد مقابل و سر تکان دادن

یادگیری همین دو تا نکته بهم کمک کرد که 80 درصد در برقراری ارتباط با دیگران موفق تر باشم.